کد خبر: ۹۷۶
۲۵ تير ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

یخدان قدیمی کریم‌آباد، در حال آب شدن!

گنبد خشتی پر ابهت یخدان کریم‌آباد در همان نگاه اول شما را به سکوت وا می‌دارد. شاید خیلی‌ها از وجود این بنای تاریخی در مرز محدوده شهری منطقه5 خبر نداشته باشند. روی تابلوی بیرون این یخدان تاریخ 1314 نوشته شده که به احتمال قوی نشانگر سال قمری این بناست.

گنبد خشتی پر ابهت یخدان کریم‌آباد در همان نگاه اول شما را به سکوت وا می‌دارد. شاید خیلی‌ها از وجود این بنای تاریخی در مرز محدوده شهری منطقه5 خبر نداشته باشند. شناسنامه قابل اعتنایی از این یخدان وجود ندارد. روی تابلوی بیرون این یخدان تاریخ 1314 نوشته شده که به احتمال قوی نشانگر سال قمری این بناست. نام آن نیز نوشته شده «یخچال میرزا یحیی ناظر».
عبدالله رضوی معروف به میرزای ناظر یکی از بزرگ‌ترین واقفان خراسان است که زمین‌های اطراف ساختمان شهرداری منطقه5 نیز در گذشته متعلق به او بوده است. در آن زمان میرزا ناظر کلیددار حرم مطهر بوده است.

روستای کریم‌آباد از یک‌سو به انتهای گلشهر راه دارد و از یک‌سو دیوار به دیوار عباس‌آباد محله مهدی‌آباد است

حبیب الله صبوری، عضو شورای اجتماعی محله مهدی‌آباد و نماینده اصناف محله است که منزل آن‌ها یکی از قدیمی‌ترین منازل در روستای کریم‌آباد بوده است. پدر آقای صبوری در آن زمان داروغه این ناحیه، کارپرداز ارباب منطقه و صاحب چند صد گوسفند بوده است. پدرش شب‌ها با اسب گشت می‌زد و از امنیت این منطقه پاسداری می‌کرده است. او علاوه بر این، اختلاف بقیه مردم محله را نیز حل و فصل می‌کرده است.

صبوری می‌گوید: روستای کریم‌آباد از یک‌سو به انتهای گلشهر راه دارد و از یک‌سو دیوار به دیوار عباس‌آباد محله مهدی‌آباد است. از بخت بد یا خوب این روستا هنوز در محدوده شهری قرار نگرفته است.
او روستای کریم‌آباد را قدیمی و پررونق می‌داند چون تنها روستایی بوده که در این اطراف مدرسه و حمام داشته است و ادامه می‌دهد: مردم از روستاهای کج درخت، عیش‌آباد، پاوا، گلشهر فعلی که قدیم روح آباد بود و همچنین ابراهیم‌آباد و مهدی‌آباد برای حمام به اینجا می‌آمدند و فرزندانشان را به مدرسه کریم‌آباد می‌فرستادند. طبق گفته او کریم‌آباد به نوعی وسط تمامی این روستاها قرار داشته است.

پدر آقای صبوری برای او تعریف می‌کرد که در زمان‌های دور گودالی را پر از آب می‌کردند و پس از آنکه یخ می‌زد حوالی صبح برای قطعه قطعه کردن آن و انتقال به داخل یخدان به آنجا می‌رفتند. یخ‌ها بسیار قطور بود و از سوی دیلم‌های بزرگی خرد می‌شده است. یخ‌ها را از طریق دریچه پشت یخدان به داخل آن منتقل می‌کردند و معماری یخدان و محیط خنک آن از آب شدن آن‌ها جلوگیری می‌کرد. این یخ‌ها تمام فصل بهار و تابستان از سوی چهارپایان به شهر مشهد منتقل می‌شد. این کار به تعدادی کارگر نیاز داشته است و به علت سرمای استخوان‌سوز به کارگرها حلوا ارده و خرمای زیاد داده می‌شد تا بدنشان گرم شود. لباس‌های تن کارگران از پشم و پوست بود تا آن‌ها را از سرما محافظت کند.

صبوری به نقل از پدرش می‌گوید: یک سال یکی از کارگرها از سرما یخ می‌زند و بی‌هوش می‌شود. او را به حمام کریم‌آباد منتقل می‌کنند و بر اثر گرمای حمام جان گرفته و زنده می‌ماند.

یخدان ابراهیم‌آباد که نزدیک همین مکان بود حدود 10سال قبل از سوی عده‌ای تخریب می‌شود و در محل آن کشاورزی می‌کنند.
صبوری خواهش می‌کند که قبل از اینکه این یخدان به سرنوشت یخدان ابراهیم‌آباد دچار شود، کسی بیاید و این بنا را مرمت کند تا از بین نرود. قطر دیوارهای آن حدود یک متر است؛ ولی تمام آجر و ملات آن خشت خام و گِل است و نشانه‌هایی از فرسودگی و تخریب تدریجی در آن نمایان است. 

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44